این افراد جامعه هستند که با رفتارشان فردی را مجرم میکنند و برای تنبیهاو قانون تدوین میکنند و سازوکار اجرای آن را تهیه میکنند؛ انگار که یک نمایشنامه از پیش تعیین شده باشد. از شدت و حدت این نظریه که بگذریم باید گفت جرم زمانی رخ میدهد که جامعه با بحران روبهرو شده باشد. افراد، هنجارها را برای رسیدن به اهدافشان میشکنند و تکرار جرم و عدمبرخورد مناسب، از جنبه بازدارنده قوانین و مجازاتها میکاهد و اینجاست که سیاستهای تنبیهی تأثیر بعضا عکس میگذارد و جامعهای میتواند موفق عمل کند که راههای جایگزین را برای آدمهایی که بزهکاری را بهعنوان سبک زندگی انتخاب کردهاند، پیدا کند.پیشگیری اجتماعی یکی از این راههاست. براساس بند پنجم از اصل 156 قانون اساسی، وظیفه پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین به عهده قوه قضاییه است و این نهاد است که باید سازوکار لازم برای انجام این وظیفه را تدوین کند. پیشگیری اجتماعی در سالهای بعد از واگذاری این وظیفه به قوه قضاییه، فراز و نشیبهای زیادی داشته؛ تا همین چند سال پیش آنقدر کار انجام نشده وجود داشت که کسی یادی از آن نمیکرد، بعد هم تعبیرهای متفاوتی از آن شد و تازگیها هم با رویکردی کمی جدیتر قرار است آن را پیگیری کنند.
امیر محبیان، استاد دانشگاه، در مورد میزان و چگونگی تأثیر جامعه بر وقوع جرم میگوید: جامعهشناسان معتقدند که جرم یک پدیده طبیعی و دائمی است که در هر زمان و مکانی اتفاق میافتد، با تحولات اجتماعی تغییر پیدا نمیکند، نزد وجدان مردم زشت و ناپسند است و احساسات اجتماعی را متأثر میسازد. البته طبیعی بودن آن به معنای درستبودن آن از لحاظ اخلاقی نیست. محیط، خانواده و سیر تحول فرد در محیط اجتماعی میتوانند زمینهساز ارتکاب جرم یا پیشگیری از آن باشند. از پژوهشهای عملی و عینی جامعهسنجی خانواده چنین استنباط میشود که کانونهای خانوادگی که افراد بزهکار را تحویل جامعه میدهند، اغلب با مشکلاتی ازقبیل حضور افراد تبهکار در خانواده، ازهمپاشیدگی خانوادگی (اعم از آنکه ناقص یا کامل، اتفاقی یا ارادی، بر اثر مرگ و میر پدر و مادر یا هر دوی آنها، بر اثر جدایی یا ترک خانواده باشد)، عدممراقبت والدین از فرزندان در اثر جهالت، ناتوانی و معلولیت، فضای نامطلوب خانوادگی در اثر تبعیض، افراط در نازپروری یا خشونت، حسادت، کثرت عائله، مداخله ناروای سایر اعضای خانواده، سلطه بیجا و خشونتآمیز یکی از اعضای خانواده، مشکلات مالی، عدمکفایت درآمد، بیکاری، کار کردن مادر خارج از کانون خانوادگی و بیسرپرستی کودک مواجه هستند.
از دیدگاه روانشناختی مجموعهای از عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در بروز جرم دخالت دارند و تنها نمیتوان بر یک عامل تأکید کرد چنانکه در یک خانواده رفتارهای والدین، تشویق و تنبیه محیط بیرونی و اینکه یک رفتار بزهکارانه چه قدر تشویق شود، میتواند در کشش فرد به سمت جرم نقش داشته باشد. از طرف دیگر، رسانهها هم در فراگیری یا تمایل بهسوی جرم نقش دارند چنانکه جرم میتواند از طریق خردهفرهنگهای غالب، نمادها و شخصیتهای تلویزیونی آموخته شود.
شکل و نوع جرائم از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند اما عوامل بروز آن یکسان است. محبیان در این باره میگوید: برخی از دانشمندان عوامل محیطی و اجتماعی را منشا پدیده جرم تلقی میکنند. بهنظر این دانشمندان جرم پدیدهای نیست که عوامل و شرایط جسمی و روحی افراد در آن تأثیرداشته باشد بلکه عاملی که سبب بروز جنایت میشود جامعه و محیط است. از نظر این دانشمندان همانطور که هر میکروبی در شرایط و محیط خاصی اجازه رشد و نمو و تکثیر مییابد، پدیده جرم نیز به مثابه میکروب در محیط و فرهنگ مربوط بهخود زاییده میشود. عوامل جرمساز از نظر علمای این علم عبارتند از نابهنجاری خانوادگی، محرومیت اقتصادی و فقر، جنگ، جمعیت شهری و خانوادههای بدسرپرست و امثالهم و بالاتر از همه ساختارهای کنترلکننده بزه که در انجام وظایف خود ناتوانند.
به اعتقاد او اگرچه آسیبهای اجتماعی میتوانند بسیار گسترده باشند اما میتوان مسائلی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه، خشونت، انزوای اجتماعی، ناهنجاریهای رفتاری، سرقت و کودکآزاری را از جمله نتایج آسیبهای اجتماعی تلقی کرد. محبیان میگوید: پیشگیری اجتماعی در حوزههای گسترده آسیبهای اجتماعی از جمله حوزههایی که ذکر شد مستلزم عزمی ملی است.
متأسفانه گستردگی حضور و ظهور این آسیبها بر ناتوانی و وضعیت قابل نقد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دلالت دارد.وی در پاسخ به این سؤال که در جوامع جرمخیزی مثل تهران چه کارهایی برای پیشگیری از جرم باید انجام داد؟ میگوید: حوزه شهر تهران از یک منظر تفاوتی با سایر نقاط کشور ندارد ولی اگر منظور شما اقداماتی است که در حوزه مدیریت شهری میتوان انجام داد، به گمانم گسترش محیطهای ورزشی، تفریحات سالم، تشکیل انجمنهای علمی و تحقیقاتی که جهتگیری فعالیت جوانان را بهسوی پژوهش سوق دهد، در همین حال فعالسازی انجمنهای اولیاء و مربیان و دخالت دادن و آگاهسازی خانوادهها پارهای از کارهایی خواهد بود که در گامهای اولیه میتوان انجام داد.
این استاد دانشگاه در مورد چرایی عدمموفقیت برنامههای پیشگیرانه با وجود متولیان زیاد میگوید: با وجود تلاش سازمانهای متولی پیشگیری اجتماعی، متأسفانه هنوز نتوانستهایم تعریف دقیقی از آسیبها و مسائل اجتماعی در کشور داشته باشیم. در کشور دستگاههای مختلفی در حوزه آسیبهای اجتماعی فعالیت میکنند برای همین هر دستگاه از مسائل اجتماعی تعاریف متفاوتی ارائه میکند. ظاهرا یکی از بندهای برنامه پنجم توسعه تدوین لایحه مدیریت آسیبهای اجتماعی از سوی دولت و ارسال آن به مجلس است؛ باید منتظر این لایحه و نتایج آن شد؛ مثلا اکنون کسی بهدرستی نمیداند سرانه سلامت اجتماعی کشور چقدر است.
او معتقد است اعتیاد، خشونتهای خانگی، طلاق، آسیبهای اجتماعی نوپدید و آسیب اجتماعی ناشی از فضای مجازی از مهمترین آسیبهای اجتماعی است که درصورت بیتوجهی به موضوع، پیشگیری اجتماعی، بروز خواهد کرد. امیر محبیان میگوید: تردیدی نباید کرد که آسیب اجتماعی اگر افزایش پیدا کند امنیت اجتماعی دچار تهدید میشود. بهنظر میرسد راهاندازی اورژانس مسائل و آسیبهای اجتماعی باید بهصورت جدی دنبال شود و اقداماتی که تاکنون انجام گرفته کافی نیست. باید مطالعات رفتار اجتماعی بسیار جدیتر گرفته شده و روند تغییرات رفتار اجتماعی مستمرا رصد شود.
امانالله قراییمقدم کمی متفاوت به موضوع نگاه میکند. این جامعهشناس تأثیر مسائل اقتصادی را مقدم بر مسائل اجتماعی در بحث پیشگیری اجتماعی میداند به همین دلیل خیلی به تأثیرات مثبت هدفمندکردن یارانهها امیدوار نیست. هرچند تا این قانون اجرا نشود، نمیتوان در مورد آن نظر قطعی داد و البته موافقان آن میتوانند نظرات خود را نیز منعکس کنند. وی میگوید: در یک کلمه همه جرائم و ناهنجاریها و انواع آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، فرار از خانه، قتل و... منشأ اجتماعی دارد. جرم پدیدهای اجتماعی است.
درواقع وقتی زمینه اجتماعی مساعد باشد جرم بهوجود میآید. وقتی فقر و بیکاری وجود داشته باشد جرائمی مانند اعتیاد و دزدی بهوجود خواهد آمد. ریشه و اساس هر نوع نابهنجاری اجتماعی مربوط به جامعه است و مسئول مستقیم جرم، نظام اجتماعی است. وی در مورد ویژگیهای جوامع جرمخیز میگوید: نخستین ویژگی جوامع جرمخیز وجود گسترده معضل بیکاری است. با وجود بیکاری اوقات فراغت فراوان ایجاد میشود در نتیجه افراد به سیگار، موادمخدر، دزدی و... روی میآورند. البته عوامل دیگر هم دخیل هستند و نمیتوان گفت هر کسی فقیر است دزد هم هست. بر عکس این هم وجود دارد؛ سست شدن بنیانهای عقیدتی و کمرنگ شدن ارزشها نیز زمینههای ایجاد جرائم را فراهم میکند.
وی با تأکید بر اینکه اصلیترین عامل ایجاد جرم مسائل اقتصادی است میگوید: وقتی که شکاف طبقاتی و تورم وجود داشته باشد و بخشی از مردمان جامعهای زیر خط فقر باشند، جرم نیز بهوجود میآید. شهرنشینی نیز از عوامل افزایش جرم است. در مناطق مختلف شهری مثل اطراف راهآهن، ترمینال جنوب، شهرهای زیارتی و حاشیهای بهدلیل تراکم جمعیت جرم بیشتر رخ میدهد اما در مناطق قدیمی و سنتی که ساکنانش اعتقادات مذهبی بیشتری دارند مثل خیابان ایران و شهدا جرم کمتری اتفاق میافتد. مهاجرت نیز جرم بهوجود میآورد. شهرهای مهاجرپذیری مثل تهران نیز به این دلیل جرم خیز شدهاند. از طرف دیگر جرم در فصول مختلف هم فرق میکند. بررسیها نشان میدهد که از اول اردیبهشت تا پایان شهریور جرم بیشتر و در فصلهای سرد کمتر رخ میدهد. در ماههای مذهبی مانند رمضان و محرم و همچنین در ایام عید نیز جرائم کمتر میشود.
قراییمقدم میگوید: سازمان درست کردن و مقررات وضع کردن مهم نیست بلکه مهم مردانی هستند که آن را اجرا و اداره میکنند. آنها باید بدانند چه کاری میخواهند بکنند. بهنظر من افزایش جمعیت باید کنترل شود. هماکنون بین 25 تا 27درصد از بیکاری مربوط به قشر تحصیلکرده است. حدود 15درصد نیروی کار ساده بیکار هستند، مسکن ندارند، ازدواج هم که نمیتوانند بکنند در نتیجه به سمت کار خلاف روی میآورند. در واقع با شرایط موجود ناامیدیای در جامعه ایجاد شده است که برای از بین بردن آن باید شغل ایجاد کرد. وی با اشاره به اینکه تدوین قوانین هم میتواند باعث پیشگیری اجتماعی شود، میگوید: خود قوانین و مقررات فعلی جرمزاست چون قانون ما بر تنبیه مبتنی است در حالی که در کشورهای دیگر قوانین براساس اصول ترمیمی و اصلاحی تدوین شده است. در زمان ریاست آیتالله شاهرودی تلاش بر این بود که سیاستهای اصلاحی و ترمیمی جایگزین سیاست زندان باشد.
هماکنون 170هزار زندانی در زندانهای کشور وجود دارد که بخش عمده آنها زندانیان مسائل اقتصادی هستند.
وی ایجاد نشاط و شادی در بین مردم را زمینهساز پیشگیری اجتماعی عنوان کرد و گفت: پیشگیری اجتماعی زمانی ایجاد میشود که جامعه سالم شود. امنیت، برآوردهشدن نیازهای فیزیولوژیک، از بین بردن فقر، تأمین اقتصادی و رفاه است که زمینههای پیشگیری را فراهم میکند.